نسخه وب اپلیکیشن پنجره

خانه علاقه‌مندی‌ها 0 اکانت

کتاب خاطرات درددل مانند

نوشته مهرداد نثری
موجود

شنیده ام که روزی دخترکی در حالی که مقداری پول همراه تکه کاغذی در دست داشت وارد بقالی شد, کاغذ و پول را به بقال داد، سپس گفت:"مادرم گفته اجناسی را که نوشته به من بدهید تا برایش ببرم" بقال بعد از اینکه جنس ها را آماده کرد گفت:"چون دختر خوبی بودی می تونی برای خودت شکلات برداری" اما دختر از جای خود تکان

+ بیشتر

توضیحات

شنیده ام که روزی دخترکی در حالی که مقداری پول همراه تکه کاغذی در دست داشت وارد بقالی شد, کاغذ و پول را به بقال داد، سپس گفت:"مادرم گفته اجناسی را که نوشته به من بدهید تا برایش ببرم"

بقال بعد از اینکه جنس ها را آماده کرد گفت:"چون دختر خوبی بودی می تونی برای خودت شکلات برداری"

اما دختر از جای خود تکان نخورد و بقال با تعجب پرسید:"چرا نمیای ؟"

دخترک گفت :"شما شکلاتارو واسم بردارید"، بقال گفت:"چرا من ؟"

دخترک گفت:"چون مشت شما بزرگتره"

در عجبم که چرا بعضی وقت ها مشت خدا را فراموش می کنیم؟

-از متن کتاب-

مشخصات

دسته بندی :
کد کتاب : EP_4972
ناشر : کارپی
مولف :
قطع : رقعی
تعداد جلد : 1 جلد
نوع جلد : جلد نرم
تعداد صفحات : 70
شابک : 978-6-0069-1387-2
نوبت چاپ : 1
سال چاپ : 1403
وزن : 5 گرم

نظرات کاربران

دیدگاهی ثبت نشده است.

کتاب به سبد خرید افزوده شد!

امکان افزودن تعداد بیشتر به سبد خرید وجود ندارد!