کد یونیک: EP_1072
تهران
مردی با خود زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن یک سار شروع به خواندن کرد اما مرد نشنید فریاد برآورد: خدایا با من حرف بزن، آذرخش در آسمان غرید اما مرد گوش
+ بیشترتهران
تهران
مردی با خود زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن یک سار شروع به خواندن کرد اما مرد نشنید فریاد برآورد: خدایا با من حرف بزن، آذرخش در آسمان غرید اما مرد گوش نکرد مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت: خدایا بگذار تو را ببینم ستارهای درخشید اما مرد ندید مرد فریاد کشید: یک معجزه به من نشان بده، نوزادی متولد شد اما مرد توجهی نکرد پس مرد با نهایت یاس فریاد زد: خدایا مرا لمس کن و بگذار بدانم که اینجا حضوری داری در همین زمان خداوند پایین آمد و مرد را لمس کرد اما مرد پروانه را با دستش پراند و به راهش ادامه داد.
دسته بندی : | |
---|---|
کد کتاب : | EP_1072 |
ناشر : |
انتشارات بهار سبز
|
مولف : | |
قطع : | رقعی |
تعداد جلد : | 1 جلد |
نوع جلد : | جلد نرم |
تعداد صفحات : | 230 |
شابک : | 978-964-94301-8-8 |
نوبت چاپ : | 11 |
سال چاپ : | 1391 |
وزن : | 350 گرم |
کتاب به سبد خرید افزوده شد!
امکان افزودن تعداد بیشتر به سبد خرید وجود ندارد!
دیدگاهی ثبت نشده است.